شعر در مورد اسم نازنین
شعر در مورد اسم نازنین,شعر در باره اسم نازنین,شعر در باره ی اسم نازنین,شعر در وصف اسم نازنین,شعر اسم نازنین,شعر در باره اسم نازنین,شعر با اسم نازنین,شعر در مورد اسم نازنین,شعر برای اسم نازنین,شعر به اسم نازنین,شعر درباری اسم نازنین,شعری با اسم نازنین,شعری درمورد اسم نازنین,شعر عاشقانه با اسم نازنین,شعر در باره ی اسم نازنین,شعر با کلمه نازنین,شعر با نام نازنین,شعر عاشقانه برای اسم نازنین,شعر با کلمه ی نازنین,شعر درباره اسم نازنین,شعر درمورد اسم نازنین,شعر به نام نازنین,شعر راجع به اسم نازنین,شعر درباره ی اسم نازنین
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اسم نازنین برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
مرا ببخش نازنین که تکیه گاه نیستم
ازآن زمان که گفته ای که ((سر به راه نیستم))
شعر در مورد اسم نازنین
شبی شراب به یاد تو نازنین خوردم
شراب ناب از انگور دستچین خوردم
شعر در باره اسم نازنین
نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت
شعر در باره ی اسم نازنین
اینک بیا که مثل همین چند سال پیش،
پا بر گلوی بغض گذاریم ، نازنین…
شعر در وصف اسم نازنین
شهید عشق تو ام نازنین من یکشب
در آرزوی وصالت مرا کبوتـــــــر کـــن
شعر اسم نازنین
یک شب بیا و ضامن من باش نازنین
وقتی دخیـل ، بستـه به تو آهوان ِ من
شعر در باره اسم نازنین
ای گل نازنین من، تا تو نگاه می کنی
لطف بهار عارفان، در تو نگاه کردن است
شعر با اسم نازنین
نازنین ، خوش قد و بالا ، مهربانی مال تو
یک نگاهِ مهربان بر قد و بالای تو چند ؟
شعر در مورد اسم نازنین
نازنین! عشق که نه ، اخم شما قسمت ماست
عاشقی های تو با این دل رنجور که نیست
شعر برای اسم نازنین
من سنگواره نیستم و نازنین مرا
چسبانده است عشق تو محکم به تخته سنگ
شعر به اسم نازنین
این شعر شاید شعر تلخ آخرین باشد
بگذار این هـم سهم یار نازنیـــن باشد
شعر درباری اسم نازنین
اگر پر حرف و پر دردم ، غم عشق تو سنگین است
نگو ای نازنین این زن ، فقط یک گوش می خواهد
شعری با اسم نازنین
من ز فکر تو
به خود نیز نمیپردازم
نازنینا
تو دل از من
به که پرداختهای؟
شعری درمورد اسم نازنین
نازنین!
زیر باران سرانگشتانت
بذر کوچک حروف
سطرهایی از گل های آفتابگردانند
شعر عاشقانه با اسم نازنین
نازنینم
کمی از مهرت را
برای من نگه دار
من تمام جانم را
برایت کنار گذاشتهام…
شعر در باره ی اسم نازنین
گلی را که دیروز
به دیدار من هدیه آوردی ای دوست
دور از رخ نازنین تو
امروز پژمرد
شعر با کلمه نازنین
قصه این است
روبروی هزار آیینه هم که بایستم
تصویر تو را می بینم.
ترجیع بند دلم شده ای نازنین
شعر با نام نازنین
تقصیر من نیست نازنین!
بی خوابی های تو از سر فریادهایی ست
که شعرهای من بر سرت می زنند
وگرنه از دختر هزار ساله ی باران
جز مشتی سکوت چیزی در نمی آید..!
شعر عاشقانه برای اسم نازنین
نازنین!
هرگز نخواه که روزی به هم برسیم
همچون واگن های بی قرارِ هر قطاری
واژگون خواهیم شد
شعر با کلمه ی نازنین
نازنینم !
عادت نیست از این فاصله برای تو نوشتن..
اجبار است.
شعر درباره اسم نازنین
مرا جانانه در آغوش بگیر
موهایم را با آن دست های نازنینت نوازش کن
و سرم را چون نوزادی دو ماهه
روی سینه ات بگذار
می خواهم تمام عمر
نفسم از جای گرم بلند شود
شعر درمورد اسم نازنین
نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاست
عشق را همواره با دیوانگی پیوند هاست
شاید اینها امتحان ماست با دستور عشق
ورنه هرگز رنجش معشوق را عاشق نخواست
شعر به نام نازنین
چند می گویی که از من شکوه ها داری به دل؟
لب که بگشایم مرا هم با تو چندان ماجراست
عشق را ای یار با معیار بی دردی مسنج
علت عاشق٬ طبیب من! ز علت ها جداست
شعر راجع به اسم نازنین
با غبار راه معشوق است راز آفتاب
خاک پای دوست در چشمان عاشق توتیاست
جذبه از عشق است و با او بر نتابد هیچ کس
هر چه تو آهن دلی او بیشتر آهنرباست
شعر درباره ی اسم نازنین
خود در این خانه نمی خواند کسی خط خرد
تا در این شهریم آری شهریاری عشق راست
عشق اگر گوید به می سجاده رنگین کن، بکن
تا در این شهریم، آری شهریاری عشق راست
شعر در مورد اسم نازنین
عشق یعنی زخمه ای از تیشه و سازی ز سنگ
کز طنینش تا همیشه بیستون غرق صداست.
شعر در باره اسم نازنین
نازنینم!
می شود این بار موهایت را من ببافم؟
تو که نمی دانی
هر بار که موهایت را باز می کنی
من آن را می بویم
شعر در باره ی اسم نازنین
نازنینم!
به تو و احساسی که
بین ما شکل گرفته می اندیشم
شعر در وصف اسم نازنین
نازنینم
مسرور باش
دلتنگی هایت را
از جانت خواهم گرفت
شعر اسم نازنین
لبخندت
ادراک نشاطی است
که از گشودن گنجینهای دست میدهد
نازنین!
مرا خرافه مپندار
که کولیان
وارثان علم قدیماند
شعر در باره اسم نازنین
ای پری روی پرنیان رخسار
نازنین خوی و نازنین دیدار
شعر با اسم نازنین
ماییم سرشته نوازش
پرورده نازنین جهانی
شعر در مورد اسم نازنین
شمس دین بر یوسفان و نازنینان نازنین
بر سر جمله شهان و سرفرازان نازنین
شعر برای اسم نازنین
نازنین جان را کن، ای نادان، به علم
تن چه باشد گر نباشد نازنین؟
شعر به اسم نازنین
هر کرا خال عنبرین باشد
گر کند ناز، نازنین باشد
شعر درباری اسم نازنین
آفرین خدای بر پدری
که تو فرزند نازنین پرورد
شعری با اسم نازنین
مجلس آرای عالم معنی
صورت نازنین نگار من است
شعری درمورد اسم نازنین
ساعد او مباد رنجه شود
داغ بر دست نازنین دارد
شعر عاشقانه با اسم نازنین
ای سر، به زودی خاک شو، پیش در آن نازنین
بو کز طفیل نازنین بوسیم پا را هر زمان
شعر در باره ی اسم نازنین
نسیما جانب بستان گذر کن
بگو آن نازنین شمشاد ما را
شعر با کلمه نازنین
آن روی نازنین را یکدم به سوی من کن
تا بیشتر نبینم نسرین و ارغوان را
شعر با نام نازنین
گر چه بر بود عقل و دین مرا
بد مگویید نازنین مرا
شعر عاشقانه برای اسم نازنین
ای نازنین که ماه منی امشب
رحمی بکن چو شاه منی امشب
شعر با کلمه ی نازنین
چون نگوید نازنین من مبارک باد عید
جان شکر ریزی کند، دیده گلاب افشان بود
شعر درباره اسم نازنین
من مست بوده ام به خرابات عاشقان
آن نازنین به مجلس مستانه که بود؟
شعر درمورد اسم نازنین
گر بنده کشتنیست مشو رویش، ای رقیب
چون خواب صبح در سر آن نازنین بود
شعر به نام نازنین
کوری آن دیده محروم باز آن نازنین
بر بساط نرگس تر مست و غلتان می رود
شعر راجع به اسم نازنین
چه پرسیم غم شبها که چون رود تا روز
تمام شب بدنش چون تو نازنین گردد
شعر درباره ی اسم نازنین
گل که بو می برد ز باد صبا
با چنان روی نازنین که بود
شعر در مورد اسم نازنین
گرچه گل ناز می کند بر شاخ
نه چو روی تو نازنین آمد
شعر در باره اسم نازنین
هر لحظه کشد بکشتنم تیغ
چشم تو که شوخ و نازنین است
شعر در باره ی اسم نازنین
در ره بساط لعل ز خون جگر کشم
کان نازنین چو سرو خرامان رسیدنی ست
شعر در وصف اسم نازنین
آن ترک نازنین که جهانی شکار اوست
دلها اسیر سلسله مشکبار اوست
شعر اسم نازنین
نماند از مه و خورشید نازنین مرا
حیات باد که او جایشان تواند داشت
شعر در باره اسم نازنین
وقت او خوش که در چنین وقتی
باده بر دست و نازنین به بر است
شعر با اسم نازنین
به بحر غم ار عاشقان کشته گردند
شکر خنده نازنین هم نماند
شعر در مورد اسم نازنین
شبی گر آن پسر نازنین به ما برسد
بود امید که بر درد ما دوا برسد
شعر برای اسم نازنین
دانی که چند دست دل اندر عنان تست
آن دست نازنین، به دوال عنان مبر
شعر به اسم نازنین
اگر چه پاس دلها نازنین من نمی دارد
دعای عاشقان هر جا که باشد پاسبان بادش
شعر درباری اسم نازنین
عظیم درد سر آورد نازنین مرا
که من فسانه به غایت دراز می گفتم
شعری با اسم نازنین
چه تاب رنج راه آن نازنین را
که راهش در دل و در دیده جا هم
شعری درمورد اسم نازنین
رویت، ای نازنین، که می بینم
جان ستاند، چنین که می بینم
شعر عاشقانه با اسم نازنین
جگر خارای پیکان غمزه خوبان، رو، ای رعنا
که نآرد نازنین طاقت ز ناخن پشت خاریدن
شعر در باره ی اسم نازنین
باش تا مشکت ز برگ یاسمین آید برون
بینی از تن چند جان نازنین آید برون
شعر با کلمه نازنین
سوی شکار، ای پسر نازنین، مرو
رحمی بکن به این دل اندوهگین مرو
شعر با نام نازنین
بر نازکان باغ ببخشای و لطف کن
زینسان به ناز در چمن، ای نازنین، مرو
شعر عاشقانه برای اسم نازنین
ای نازنین پسر تو چه مذهب گرفته ای
کت خون ما حلالتر از شیر مادر است
شعر با کلمه ی نازنین
سرفرازم کن شبی از وصل خود ای نازنین
تا منور گردد از دیدارت ایوانم چو شمع
شعر درباره اسم نازنین
ای نازنین طبیب زدردت گداختم
پیش آ که ناله من بیمار نازکست
شعر درمورد اسم نازنین
تغافل چه خجلت بخود چیده باشد
که آن نازنین سوی ما دیده باشد
شعر به نام نازنین
اگر آن نازنین رود بتماشای رنگ گل
چمن از شرم عارضش ندهد گل بچنگ گل