شعر در مورد جرم
شعر در مورد جرم ,شعر درباره جرم,شعر جرم عاشقی,شعر عاشقی جرم قشنگی است,شعر عاشقی جرم قشنگیست,شعر عاشقی جرم قشنگیست گرفتارم کرد,شعر به جرم عاشقی,شعر عاشقی جرم قشنگی است به انکار مکوش,متن شعر عاشقی جرم قشنگی است به انکار مکوش,شعر غرام عشق,شعر جریمه,شعر جیرمان
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد جرم برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
دیدن خوبان اگر جرم و گناهست، ای صنم
نالها دارم بدین جرم و گناه آراسته
شعر در مورد جرم
جرم خورشید را چه جرم بدانک
شرق و غرب ابتدا شراست و غر است
شعر درباره جرم
شعر هم جرم است جان را تحفه ساز
بر امیدم جرم بخشائی فرست
شعر جرم عاشقی
پدید گشته دو جرم سهیل و سی پروین
میان دایره ماه وزیر جرم سهاش
شعر عاشقی جرم قشنگی است
ما جرم ترا چو روی تو آراییم
خود جرم تو کرده ای که مجرم ماییم
شعر عاشقی جرم قشنگیست
در حیرتم که توبه کنم از کدام جرم
بیش از شمار جرم وگناه کسی مباد
شعر عاشقی جرم قشنگیست گرفتارم کرد
جرم را همه عفو کنی بی سببی
وین جرم مرا تو دست و پائی نهی
شعر به جرم عاشقی
به جرم عشق اگر خونم بریزند
نخواهم هرگز استغفار کردن
شعر عاشقی جرم قشنگی است به انکار مکوش
گر محرم جلوه ات نگشتیم
جرم نگه ضعیف ما بود
متن شعر عاشقی جرم قشنگی است به انکار مکوش
شاه بهرام شاه آنک او را
خاک پایست جرم بهرامش
شعر غرام عشق
تونکوکاری ومابدکرده ایم
جرم بی پایان وبیحدکرده ایم
شعر جریمه
نپیچد جرم ناکرده روانی
نگندد سیر ناخورده دهانی
شعر جیرمان
با وجود محیط رحمت دوست
کشتی جرم و لنگر گنهیم
شعر در مورد جرم
به جرم عشق کشتن حاجتم نیست
که داند عشق کردن هم سزایی
شعر درباره جرم
چیست جرم ما؟ گویی کز حریف ناهمتا
هر کجا که بنشینی گو کژدمست اینجا
شعر جرم عاشقی
من چه گویم جفا و جنگ ترا؟
جرم رهوار و عذر لنگ ترا؟
شعر عاشقی جرم قشنگی است
کمان مهر ترا چرخ چنبری نکشد
فروغ روی ترا جرم مشتری نکشد
شعر عاشقی جرم قشنگیست
دل را درین حدیث ملامت نمی کنم
این جرم دیده بود،ندارد گناه دل
شعر عاشقی جرم قشنگیست گرفتارم کرد
رقیبان در لیلی چرا کردند قصد من؟
به جرم آنکه چون مجنون گذاری برحمی کردم
شعر به جرم عاشقی
نه پیش ازین من بیگانه آشنای تو بودم؟
چه جرم رفت؟ که مستوجب جفای تو بودم
شعر عاشقی جرم قشنگی است به انکار مکوش
با چنان رویی که دارد جرم ماه
خوشه چین خرمن رای منست
متن شعر عاشقی جرم قشنگی است به انکار مکوش
بر جرم و خطای من چه میگیری خشم؟
چون جمله به امید کرمهای تو بود
شعر غرام عشق
کینه نکشم چو عذر خواهی
بل جرم به عذر درگذارم
شعر جریمه
شمع رای جهانفروز ترا
جرم خورشید شمعدان باشد
شعر جیرمان
با مات خود این دشمنی از بهر چه خاست؟
جز دوستی تو جرم ما چیست؟ بگو
شعر در مورد جرم
بی درد و الم توقع درمان نیست
بی جرم و گنه امید بخشایش نیست
شعر درباره جرم
زشوخیهای جرم خویش میترسم که در محشر
شکست دل بحرف آرد زبان بیگناهان را
شعر جرم عاشقی
غیر جرم عشق در آزار ما آزردگان
حیله بسیار است خوی ناپشیمان ترا
شعر عاشقی جرم قشنگی است
گر دلت ره ندهد جرم سیه بختی تست
خانه آئینه بر روی که تنگست اینجا
شعر عاشقی جرم قشنگیست
جرم آدم چه اثر داشت که از منفعلی
گشت در مزرع گندم همه دختر پیدا
شعر عاشقی جرم قشنگیست گرفتارم کرد
قدردان غفلت خود گرنباشی جرم کیست
آنچه عصبان خوانده ئی آئینه دار رحمت است
شعر به جرم عاشقی
میی زخم نکشیدیم عذر حوصله چند
تنگ شرابی ما جرم شیشه حلبیست
شعر عاشقی جرم قشنگی است به انکار مکوش
دلم زکلفت جرم نکرده گشت سیاه
غبار آئینه ام زنگهای نابسته است
متن شعر عاشقی جرم قشنگی است به انکار مکوش
زین هستی بیهوده صوابیکه تو داری
گر جرم تصور نکنی سخت گناهیست
شعر غرام عشق
با آفتاب تابان این سایها چه سازند
جرم فنای ما را آنجلوه عذرخواه است
شعر جریمه
شوخی موج کرم شد انفعال جرم ما
این محیط آبی برون از جبهه سایل نداشت
شعر جیرمان
جرم جوان به پیر ببخشند روز حشر
شویند نامه سیه شب بآب صبح
شعر در مورد جرم
جرم خودداریست از بزم تو دور افتادنم
قطره چون فال گهر زد باب ساحل می شود
شعر درباره جرم
(بیدل) این تغافلها جرم خست کس نیست
احتیاجها شورید گوش دوستان کر شد
شعر جرم عاشقی
بخیال زنده بودن هوس بقا ندارد
چو حباب جرم مینا سر ما هوا ندارد
شعر عاشقی جرم قشنگی است
نیست خون من ازان ننگ که در محشر شرم
جرم آلودگی دامن قاتل بخشند
شعر عاشقی جرم قشنگیست
در مقامی که شفاعت خط آمرزش هاست
جرم مستان بصفای دل مینا بخشند
شعر عاشقی جرم قشنگیست گرفتارم کرد
جرم آزادیست گر نشناخت ما را هیچکس
معنی بی رنگ ما از لفظ پر بیگانه بود
شعر به جرم عاشقی
سهلست شفاعت گری جرم دو عالم
گر قابل یکذره گناه تو توان شد
شعر عاشقی جرم قشنگی است به انکار مکوش
(بیدل) از انفعال جرم دشمن هوش را چه باک
دزد شراب خورده را فکر عسس نمیشود
متن شعر عاشقی جرم قشنگی است به انکار مکوش
اینقدر جرم ننگ عفو مباد
هر چه کردم دو بار خواهم کرد
شعر غرام عشق
از شکر محبت دل ما بیخبر افتاد
در قحط وفا جرم مه وسال نباشد
شعر جریمه
علاجی نیست جرم غفلت آینه ما را
مگر حیرت شود فردا شفاعت خواه تقصیرش
شعر جیرمان
ندارد پنجه آفت کمین جیب عریانی
چو گل جرم لباسست اینکه من با خاک میسازم
شعر در مورد جرم
وای ای مردم داد زعالم برخاست
جرم او کند و عذر مرا باید خواست
شعر درباره جرم
صوفی ما که مست می زده است
جرم بر ساقیان سرو قد است
شعر جرم عاشقی
به جرم عشقم، اگر می کشی، بکش، لیکن
نویس بر کفنم هم ز خون من گنهم
شعر عاشقی جرم قشنگی است
غفلت گوهر از محیط خجلت هوش کس مباد
جرم بخودرمیدنست این که باو نمیرسم
شعر عاشقی جرم قشنگیست
انفعال جرم سامان بهشت دیگر است
از نم یک جبهه خجلت آب چندین کوثرم
شعر عاشقی جرم قشنگیست گرفتارم کرد
در خرابات ظهورم نام هستی تهمتیست
چون حباب جرم مینایی نفس بالیده ام
شعر به جرم عاشقی
به که به پیش کریم ناز کنی وقت جرم
ورنه زکم همتیست عذر گنه خواستن
شعر عاشقی جرم قشنگی است به انکار مکوش
کسی از انفعال جرم هستی برنمی آید
محیط و قطره یک موجست در آلوده دامانی
متن شعر عاشقی جرم قشنگی است به انکار مکوش
دانم که بگذرد ز سر جرم من که او
گر چه پریوش است ولیکن فرشته خوست
شعر غرام عشق
لطف خدا بیشتر از جرم ماست
نکته سربسته چه دانی خموش
شعر جریمه
در عهد پادشاه خطابخش جرم پوش
حافظ قرابه کش شد و مفتی پیاله نوش
شعر جیرمان
عشق است و مفلسی و جوانی و نوبهار
عذرم پذیر و جرم به ذیل کرم بپوش
شعر در مورد جرم
ساقیا می ده که رندی های حافظ فهم کرد
آصف صاحب قران جرم بخش عیب پوش
شعر درباره جرم
دشمنم گر بگدازد ز حسد گو بگداز
جرم کفار بتعذیب سقر کم نشود
شعر جرم عاشقی
گوشوار زرش از طرف بنا گوش چو سیم
گوئی از جرم قمر زهره زهرا بنمود
شعر عاشقی جرم قشنگی است
از جرم گل سیاه تا اوج زحل کردم
همه مشکلات کلی را حل
شعر عاشقی جرم قشنگیست
بی جرم بکش که بنده مملوک
بی شرع ببر که خانه یغماست
شعر عاشقی جرم قشنگیست گرفتارم کرد
جرم بیگانه نباشد که تو خود صورت خویش
گر در آیینه ببینی برود دل ز برت
شعر به جرم عاشقی
خون همه کس ریزی از کس نبود بیمت
جرم همه کس بخشی از کس نبود باکت
شعر عاشقی جرم قشنگی است به انکار مکوش
عیب شیرین دهنان نیست که خون می ریزند
جرم صاحب نظرانست که دل می بندند
متن شعر عاشقی جرم قشنگی است به انکار مکوش
چه گنه کردم و دیدی که تعلق ببریدی
بنده بی جرم و خطایی نه صوابست مرانش