شعر در مورد آمدن پاییز
شعر در مورد آمدن پاییز ,شعر در مورد شروع پاییز,شعر درباره آمدن پاییز,شعر نو در مورد آمدن پاییز,شعر درباره شروع پاییز,شعری درمورد آغاز پاییز,شعر درباره اغاز پاییز,شعر آمدن پاییز,شعر شروع پاییز,شعر درباره آمدن پاییز,شعر در مورد آمدن پاییز,شعر برای آمدن پاییز,شعر نو در مورد آمدن پاییز,شعر شروع پاییز,شعر در مورد شروع پاییز,شعر آغاز پاییز,شعر درباره شروع پاییز,شعر نو شروع پاییز,شعر عاشقانه شروع پاییز,شعری برای شروع پاییز
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد آمدن پاییز برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
بیا که پرده پاییز خاطرات انگیز
گشوده اند و عجب لوح عبرتست ای دوست
شعر در مورد آمدن پاییز
خوشا مروا به تابستان و نیسان
خوشا مروا به پاییز و زمستان
شعر در مورد شروع پاییز
پاییز از حوالی حوصلهات که بگذرد من زرد میشوم عاشق میشوم
و تا کفشهای رفتنت جفت میشوند غریب میمانم!
شعر درباره آمدن پاییز
این عصرهای پائیزی؛
عجـیب بـوی ِ نـفس هـای ِ تـو را می دهـد …!
شعر نو در مورد آمدن پاییز
پاییز آمدست که خود را ببارمت
پاییز لفظ دیگر من دوست دارمت
شعر درباره شروع پاییز
بر باد می دهم همه ی بود خویش را
یعنی تو را …به دست خودت می سپارمت
شعری درمورد آغاز پاییز
روز پاییزی میلاد تو در یادم هست
روز خاکستری سرد سفر یادت نیست
شعر درباره اغاز پاییز
تلخی فاصله ها نیز به یادت ماندست
نیزه بر باد نشسته ست و سپر یادت نیست
شعر آمدن پاییز
دارد پاییز می رسد … انار نیستم که برسم به دستهای تو …
برگ م پُر از اضطرابِ افتادن … !!!
شعر شروع پاییز
پاییز که می آید
انگار من هم باید بیایم
شعر درباره آمدن پاییز
پاییز به معنی
رسیدن دست های تابستانی توست
شعر در مورد آمدن پاییز
این برگهای زرد
به خاطر پاییز نیست که از شاخه میافتند
قرار است تو از این کوچه بگذری
شعر برای آمدن پاییز
من متهم ردیف اول لبهایت عصرهایم در حیاطی می گذرد
که پاییز عشوه گریهایت را به درخت تزریق می کند…
شعر نو در مورد آمدن پاییز
پاییز دلگیر نیست…
دلم گیر پاییز است…
شعر شروع پاییز
پاییز ، دلم تازه تر است
از قدرت عاشقی فداکارتر است
شعر در مورد شروع پاییز
یاد آن عصر دل انگیر پاییز می افتم
که تو ناگاه مرا در کافه ای دور دست بوسیدی
شعر آغاز پاییز
سراسر سرما را همینجا میمانم کنار تو و دستانت پاییز هم که بشود
گنجشکها به هیچ فصل دیگری ، کوچ نمیکنند
شعر درباره شروع پاییز
آرامم! کنارِ تو حرف میزنم چای میریزم تنَت را بو میکنم وُ لبت را میبوسم
دستت را میگیرم و بهسمتِ پاییز قدم میزنم وُ دل، بهدریا میزنم
شعر نو شروع پاییز
به تو فکر می کنم و برگ های زرد یکی یکی شکوفه می شوند
راستی آنجا هم پاییز این همه زیباست؟
شعر عاشقانه شروع پاییز
پاییز میرسد که همانند سال پیش
خود را دوباره در دل قالیچه جا کند
شعری برای شروع پاییز
پاییز آرام آرام قد مى کشد اما هنوز بوى بهار مى آید
از کوچه اى که تو در آن مرا بوسیدى…
شعر در مورد آمدن پاییز
سینه ام :
منزلگه اندوه و درد وبد گمانی.
کاش چون پاییز بودم
شعر در مورد شروع پاییز
پاییز میرسد که مرا مبتلا کند
با رنگهای تازه مرا آشنا کند
شعر درباره آمدن پاییز
بوی نارنج میدهی عشق من!
بهار میآیی یا پاییز میرسی؟
شعر نو در مورد آمدن پاییز
خنده ی تو در پاییز در کناره ی دریا موج کف آلودش را باید برفرازد و در بهاران عشق من!
خنده ات را می خواهم چون گلی که در انتظارش بودم گل آبی… گل سرخ…
شعر درباره شروع پاییز
نمی شود که بهار از تو سبزتر باشد
گل از تو گلگون تر امید از تو شیرین تر
شعری درمورد آغاز پاییز
برگهای پاییزی بی شک در تداوم بخشیدن به مفهوم درخت و مفهوم بخشیدن
به تداوم درخت، سهمی از یاد نرفتنی دارند.
شعر درباره اغاز پاییز
با بهار برقص با تابستان بچرخ در پاییزش عاشقانه قدم بزن با زمستانش بنشین
و چایت را به سلامتی نفس کشیدنت بنوش…
شعر آمدن پاییز
پاییز پشت پنجره استوار ایستاده است
مرا نظاره میکند
شعر شروع پاییز
باور کن اگر نیایی، همین اتفاق ساده پاییز به باغ نمی رسد برگ ها در بهار پیر می شوند
تمام سردی سفید زمستان را باد با خود می برد
شعر درباره آمدن پاییز
برای چیدن گل سرخ، نه ارّه بیاور، نه تبر! سرانگشتِ سادهی همان ستاره بیآسمانم …
بس، تا هر بهار به بدرقهی فروردین، هزار پاییز پریشان را گریه کنم. هم از اینروست که خویشتن را دوست میدارم.
شعر در مورد آمدن پاییز
پاییزآغاززندگی آدم وحوا بود …. پاییز شروع دل بستن های عشاق بود
پاییزفریاد آسمان به درگاه خدابود … بعد آن پاییزشد شاه فصل
شعر برای آمدن پاییز
درختان پر شکوفه بادام را دیگر فراموش کن اهمیتی ندارند موهایت را در آفتاب خشک کن و…
عطر دیرپای میوه ها را بر آن بزن عشق من ، عشق من … فصل پاییز است
شعر نو در مورد آمدن پاییز
پاییز نام دیگر دلتنگى ست، وقتى میان برگ هاى سرخ و نارنجى اش
خیابان ها شلوغ مى شوند
شعر شروع پاییز
پاییز هیچ حرف تازهای برای گفتن ندارد با اینهمه از منبر بلند باد
بالا که میرود درختها چه زود به گریه میافتند !
شعر در مورد شروع پاییز
تقویم را معطل پاییز کرده است
در من مرور باغ همیشه بهار تو
شعر آغاز پاییز
مثل یک جریان موسیقی مثل یک باران پاییزی
ناگهانی بودنت عشق است!
شعر درباره شروع پاییز
اگر پاییز نبود
هیچ اتفاق شاعرانه ای نمی افتاد
شعر نو شروع پاییز
از هر لیوانی که آب نوشیدم
طعم لبان تو و پاییزی که تو در آن به جا ماندی به یادم بود
شعر عاشقانه شروع پاییز
پاییز کوچک من
دنیای سازش همه رنگ هاست
شعری برای شروع پاییز
وه … چه زیبا بود
اگر پاییز بودم
وحشی و پر شور ورنگ آمیز بودم
شاعری در چشم من میخواند …
شعر در مورد آمدن پاییز
پاییز عاشق است، وَ راهی نمانده است
جز اینکه روز و شب بنشیند دعا کند
شعر در مورد شروع پاییز
همره باد سرد پاییزی
سرنوشت من و تو گشته جدا
شعر درباره آمدن پاییز
پاییز مرا عاشق می کند باران عاشق تر
حالا تو بگو این باران پاییزی با من چه می کند ؟
شعر نو در مورد آمدن پاییز
رد پای عطر پاییز را می گیرم
کوچه به کوچه رویا به رویا
شعر درباره شروع پاییز
حرف تازه ای ندارم
فقط خزان در راه است
شعری درمورد آغاز پاییز
دلم برای پاییز خودم تنگ شده
دل پاییزی خودم
شعر درباره اغاز پاییز
پاییز فصل رسیدن انارهای سرخ است و
انار چه دل خونی دارد از رسیدن
شعر آمدن پاییز
پاییز منم که هر روز چهره ی زردم را
با سیلی دروغ هایت سرخ می کنم
شعر شروع پاییز
بـــــاران غم پاییز است
بــــاران نم اشک چشمه ی پاییز است
شعر درباره آمدن پاییز
کاش می شد به جای ساعت
فصل ها را عقب کشید
شعر در مورد آمدن پاییز
مسافری رسیده از راه با کوله باری از باران و دلتنگی
و طنین آرام گام هایش پیچیده در کوچههای شهر
شعر برای آمدن پاییز
هی پاییز
ابرهایت را زود بفرست
شعر نو در مورد آمدن پاییز
پیچک های سبز دلم ناباورانه پاییز نیامدنت را باور کرده اند
و در نارنجی پیراهنش رنگ باخته اند
شعر شروع پاییز
در عصر یک پاییز
در اتوبوس بودیم
دورمان دیوار شیشهای سبز …
سبزی شیشهها، زرد پاییز را
سبز خرم کرده بود.
از سبزی برگها بهار به اتوبوس نشست.
شعر در مورد شروع پاییز
پاییز از چشمان من شروع شد
از برگ ریزان دلم
شعر آغاز پاییز
پاییز
نگاه خشکیده ی من بود
شعر درباره شروع پاییز
مهربانم مهر به آخر رسید!
اولین باد پاییزی نبودی..
شعر نو شروع پاییز
چقدر صدای آمدنِ پاییز
شبیه صدای قدم های تو بود
شعر عاشقانه شروع پاییز
چقدر پاییز شبیه دلتنگی ست
شبیه کسی که بود، رفت
کسی که دیگر نیست.
شعری برای شروع پاییز
تابستان را که داغ نیامدن کردی پاییز را سرد نبودن نکن؛
گناه دارد…
شعر در مورد آمدن پاییز
چه کِیفِ خوبی دارد
کنارِ تو پاییز را ریختن
شعر در مورد شروع پاییز
من یک پنج شنبه در دل آذر در میانه ی پاییز
در اوج تقویم جا مانده ام!
شعر درباره آمدن پاییز
روز باشد یا شب؟ بهار باشد یا پاییز؟
قصه این است که در گذر همه ی فصل ها من، دلم فقط تو را می خواهد.
شعر نو در مورد آمدن پاییز
برایت
دلتنگی عصر پاییز را می فرستم
شعر درباره شروع پاییز
عاشق پاییز بودم
اکنون برای زمستان جان می دهم
آخر عزیز دلم
تو خودت را
در لباس های زمستانی ات دیده ای؟!
شعری درمورد آغاز پاییز
آرام می آیم و از گوشه ی لب هایت برگ های پاییز را جارو می کنم
من گذر فصل ها را از خطوط صورت تو می فهمم.
شعر درباره اغاز پاییز
پاییز که می شود حرف شال را نمی زنی
تا خیال بافی ام گردن تو باشد
شعر آمدن پاییز
پاییز را
به هیچ میانگارد
دستی که دستهای ترا دارد.
شعر شروع پاییز
تو عابری عادی
در خیابان پاییز نیستی!
فرشتهای هستی که بالهایش را
پشتِ مانتویی سیاه پنهان میکند
و مقنعهاش معبدِ اینکاست
که خورشید را در خود دارد!